مهدی جونمهدی جون، تا این لحظه: 4 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

دلنوشته های مامانی

و این ماجرا ها ادامه داره ......

سلاممممممممممممممممممممممممم خوبی فندق ؟ من هنوزم دنبال چیزهای قشنگ هستم . دوشنبه هفته آینده میرم دکتر عزیزم تا ببینیم دیگه کلا یواش یواش تکلیف شما هم معلوم میشه 😅ببینیم کی میای 😂 این خوشگله؟ ...
25 بهمن 1397

و من همچنان در پی یافتن بهترین مدل ها ......

قربونت برم مامانی . هرروز یه زمانی را اختصاص دادم به گشتن و جمع کردن اطلاعات برای داشتن فرزند سالم و پیدا کردن مدل های خوشگل برای سیسمونی و لباس و تخت و ازاین چیزها . به نظرم این خوشگله ها با نمکه . الهی نی نی را بذاری تو این لالا کنه . ...
21 بهمن 1397

اولین خرید برای عزیز دلم

سلام عزیزم خیلی وقت بود با محمد جون نرفته بودیم جایی . تصمیم گرفتیم با هم بریم یه گشتی بزنیم همین شد که جمعه پیشنهاد دادم بریم مهاباد . درسته چند ساعتی راه بود ولی خب با هم که باشیم خوش میگذره .  خلاصه دور بر 11 رسیدیم و رفتیم بازار و پاساژ و منم که دلم وا رفته بود برای پتوهای بچه گانه  ولی خب ما نمیدونیم که شما دختری یا پسر . برای همین نه تونستم رنگ صورتی بخرم نه آبی. قرمزخریدم که برای هردو میشه استفاده کرد. حالا این وسط بابای آینده محمد جون میگفت عجب نیومده پتوشو گرفتی چه مامانی هستی تو جوجو کوچولو ببین بچه به دنیا بیاد چیکار میکنی تو . نازییییییییییییی نازی . خلاصه که خیلی خوش گذشت.
21 بهمن 1397

بدون شرح

سلام عزیزم میدونی چند وقتی هست میرم وبلاگ نی نی های دیگه و خاطرات اونا رو میخونم ببینم چیکار میکنن یا مامانی های دیگه چی مینویسن خیلی دلم میخاد تو باشی و منم خاطراتت را بنویسم . خلاصه که منتظرت هستم و اصلا باورم نمیشه که تا این حد بی صبرانه منتظرم تا وجودت را حس کنم .کم مونده زنگ بزنک دکتر و وقت بگیرم که هفته بعد باید بریم واقعا تا یه سری مکمل و ویتامین بده . تازه خیلی تلاش کردم وزنم شده 52 . با اون مکمل ها و ویتامین ها هم شاید بشه 53 یا 54 خلاصه . 11 بهمن برای باباجونی منظورن بابای من هست تولد گرفتیم سوپرایزش کردیم اصلا نمیدونست که تولدش هس و وقتی اومد خونه ما اگر بهش نمیگفتیم که تولدت هس بازم نمیفهمید 😆 خلاصه که حسابی سورپرایز شد انشاالله ...
16 بهمن 1397
1